حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ عقل یا خرد بهمعنی قوه تشخیص و قضاوت است. قوهای که به ما کمک میکند در مسیر زندگی کمتر خطا کنیم و آنگاه که بناست کاری را انجام دهیم یا نظری را اعلام کنیم، به کمک آن عملی سنجیده داشته باشیم. خوب است همین ابتدا بدانیم که عقل با هوش متفاوت است. هوش، ذاتی و خرد اکتسابی است و گاه افراد نخبهای هستند که به درجه خرد و پختگی نرسیدهاند.
در ادبیات درباره خرد بسیار صحبت شده است و فرد خردمند حکیمی است که دارای قوه تمیز و تشخیص است و در کنار دانش، دارای فهم و درکی است که از تجربه و همچنین تفکر بهدست آمده است. اسلام بیش از هر دینی انسان را به تفکر و تعقل دعوت کرده است. این حقیقت را بهراحتی میتوان با رجوع به آیات قرآن و روایات اسلامی، بینیاز از هر تأویل و تفسیری دریافت. در ادامه، به کمک روایات به شرح اهمیت و جایگاه خرد در اسلام خواهیم پرداخت.
واژه «عقل» در زبان عرب بهمعناى نگهداشتن، بازداشتن و حبسکردن است، همانند بستن شتر با عقال؛ همانگونه که عقال، شتر را از حرکت بیجا بازمىدارد، نیرویى در جان انسان بهنام «عقل» وجود دارد که او را از نادانى و لغزش در اندیشه و عمل بازمىدارد. ازاینرو، پیامبر گرامى اسلام (ص) میفرمایند: «خرد، بازدارنده از نادانى است.» شیخ حرعاملى در انتهاى باب «وجوب طاعةالعقل و مخالفةالجهل (لزوم پیروى از عقل و نافرمانى از نادانى)» درباره معانى عقل، چنین مىگوید: عقل، در سخن اندیشمندان و حکیمان، معانى بسیار دارد و با جستوجو در احادیث، سه معنا برایش به دست مىآید:
نیرویى که بدان خوبىها و بدىها و تفاوتها و زمینههاى آن شناخته مىشود و این، معیار تکلیف شرعى است.
قوه و ملکهاى که به انتخاب خوبىها و پرهیز از بدىها فرامىخواند.
تعقل و دانستن. ازاینرو، در برابر جهل (نادانى) قرار مىگیرد، نه در برابر دیوانگى.
بنا به گفته این حکیم بزرگوار، عقل در احادیث بیشتر در معنای دوم و سوم یعنی قوه تشخیص و همچنین وسیله تعقل و دانستن معرفی شده است.
تأکید بر قوه عقل و تقویت مهارت اندیشهورزی و تفکر در زندگی بشری، در دین مبین اسلام زیاد است، هرچند که در نظر علما آنچه انسان عاقل را درنهایت در راه درک جهان هستی یاری میدهد و آگاهی او را کامل میکند، نیروی وحی است؛ اما انسان با کمک قوه عقل میتواند از بسیاری از گناهان دوری کند و زندگیاش را بر مدار سلامت تنظیم کند. با تفکر در نظم هستی، انسان به قدرت الهی پی میبرد و سر تعظیم بر درگاه الهی فرومیآورد.
امامعلی (ع) میفرمایند: «خداوند با چیزى بهتر از عقل عبادت نشده است و عقل کسى کامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: کفر و بدى از او انتظار نمىرود، رشد و خوبى در او امید مىرود، زیادى ثروتش بخشوده و زیادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنیا فقط غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سیر نمىشود، خوارى را با خداوند از عزت با دیگران، بیشتر دوست دارد، تواضع نزد او دوستداشتنىتر از شرف و بزرگى است، خوبى کم دیگران را بسیار و خوبى بسیار خود را کم مىشمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خویش از همه بدتر مىداند و این مهمترین خصلت است. (کافى، ج۱، ص۱۸، ح۱۲)»
کلمه عقل ۴۹بار در قرآن تکرار شده است و بیشتر درباره منافقین و کفار است. این دو گروه بهعنوان کسانی توصیف شدهاند که حتی نازلترین مرتبه عقل را نیز دارا نیستند و بهطورکلی از نعمت عقل بهره نمیبرند. آنگونه که در آیه ۲۲ سوره انفال میفرماید: «بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که (در شنیدن و گفتن حرف حق) کرولالاند و اصلا تعقل نمیکنند.» باتوجهبه این آیه، عقل یکی از راههای رسیدن به شناخت و ابزار آگاهی است. ازاینروست که امامعلی (ع) عقل را خلیل (دوست) مؤمن و امامصادق (ع) عقل را دلیل (راهنما) مؤمن نامیدهاند.
قرآن خردمندان را افراد پرهیزکار و باایمان معرفی کرده است: «پس شماای خردمندانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و راه اطاعت پیش گیرید که خدا برای هدایت شما قرآن را نازل کرد. (طلاق:۱۰)» همچنین عبرتآموزی یکی از نشانههای عقل و خرد است. آنجا که در قرآن کریم میخوانیم: «آیا کفار قریش از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارتهای ایشان قدم میزنند، عبرت نگرفتند و هدایت نیافتند؟! آری، خردمند نیستند، وگرنه احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و نشانه هدایت است. (طه:۱۲۸)»
همانطور که در روایات برای عقل نشانههایی ذکر شده است، درباره ویژگیهای فرد عاقل نیز نشانههایی آمده است. امامرضا (ع) ۱۰ نشانه را برای فرد عاقل ذکر کردهاند. ایشان دراینباره فرمودهاند: «عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر اینکه ۱۰ خصلت را دارا باشد: از او امید خیر باشد؛ مردم از بدى او در امان باشند؛ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد؛ خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ هرچه حاجت از او خواهند، دلتنگ نشود؛ در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود؛ فقر در راه خدایش، برای او از توانگرى محبوبتر باشد؛ خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد؛ گمنامى را بیشتر از شهرت بخواهد. سپس فرمودند: دهمین و چیست دهمین؟ احدى را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است. (تحفالعقول، ص ۴۴۳)»
از بین ائمه معصوم، امامعلی (ع) روایات متعددی در اهمیت عقل و تعقل دارند. ایشان در حدیثی ارزش آدمی را به عقل و زیرکی او دانستهاند و در اهمیت عقل بیان کردهاند که «عقل و خرد محکمترین اساس براى بناى کارهاست».
همچنین «به عقیده این امام بزرگوار، عقل و خرد جامهای نو است که کهنه نمیشود (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۵۰)».
امامرضا (ع) در بیان ارزش و اهمیت عقل میفرمایند: «دوست هرکس عقل او و دشمنش جهل اوست. (تحفالعقول، ص ۴۴۳)»
همچنین امامصادق (ع) در اهمیت عقل چنین فرمودهاند: «ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکى، فهم، حفظ و دانش برمىخیزد. با عقل، انسان به کمال مىرسد. عقل، راهنماى انسان، بیناکننده و کلید کارهاى اوست. هرگاه عقل با نور یارى شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم مىشود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را مىفهمد و خیرخواه و دغلکار را مىشناسد و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت خویش و بیگانه را مىشناسد و در توحید و طاعت خداوند اخلاص مىورزد و، چون چنین کرد، آنچه از دست رفته است، جبران مىکند و بر آنچه در آینده مىآید، چنان وارد مىشود که مىداند در کجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست، از کجا آمده است و به کجا مىرود. این همه از پرتو تأیید عقل است. (کافى، ج۱، ص۲۵، ح۲۳)»